عراق، کنسل

با کمال تاسف مسافرت کنسل شد.

من خیلی از سیاست مازیار خوشم اومد، تا فرودگاه رفتیم و دم کانتر به مازیار اجازه ی خروج ندادن.  می خواستم تنها برم ولی مازیار گفت نه و برگشتیم.

واقعا که، این همه زحمت و هزینه کردم 

حالا به عروسی اخر هفته و مهمانی های هفته ی دیگه می رسه

نظرات 20 + ارسال نظر
نسیم پنج‌شنبه 26 اسفند 1395 ساعت 03:45 http://www.kharnebesht.blogsky.com

منم اومدم یه سر اینستا ببینم چه خبره

:) چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 22:17 http://my-netbook.blogsky.com

چقد نازی، لباس عروست تازه دسته گلت :)
الهی خوشبخت بشید خانوم ؛)
تبریک میگم =)

ممنونم گلم

:) چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 19:55 http://my-netbook.blogsky.com

اشکالی نداره انشاءالله دفعه بعد جور میشه ؛)
دلت شاد خانومی

ناراحت نیستم قطعا دلیلی داره این کنسل شدن

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 13:21 http://www.kharnebesht.blogsky.com

فوت همکارتون دکتر افشین یداللهی رو تسلیت می گم

خیلی ترانه هاشونو دوست داشتم...
ایشون ترانه سرا و خواننده ی روانپزشک بودن شاید نصف مردم ایران ندونن ایشون روانپزشک بودن
خیلی ناراحت کننده بود فوتشون کاش کسایی دیگه می مردنجای ایشون

من اصلا نمیشناسمش
نه ترانه هاش رو شنیدم و نه در مورد روانپزشک بودنشون چیزی می دونم.
خدا روحش رو بیامرزه

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 04:04

دیناجان دیروقته از بی خوابی اذیت نشین....راستش منم خوابم میاد ۸ هم باید برم ثبت احوال... ازتون فعلا خداحافظی می کنم مواظب خودتون باشین
+لطفا از مراجع هاتون‌هم بنویسین گزارش دوس دارم
روان شناسی نخوندم ولی هنوز دوسش دارم
همین امشب روی کتاب فرویدم برچسب جوجه چسبوندم

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 03:55

ببین من حتی می ترسم از معاشرت بچه م با مادرم !در این حد منبع بدآموزی ان ! از ایران متنفر شدم ... روابط سیاسی و سازمانی که مناسبتیه حریم خصوصی هم وجود نداره وضع کار هم ناجوره همه چیز یه شوخی بده فقط .

حق داری

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 03:53

پس رگ ایرانی شما نسبتا ضعیفه ولی خوبه جهانی هستین راحت آدابته میشین منم هم زودجور میشم چهارسال خوابگاه زندگی کردم بدون هیچ مشکلی اونم توی اتاق های ۸ نفره و ۶ نفره که توی اتاق اهل تشیع و اهل تسنن و مشروب خور همه جوره بود.بعید نیست من هم سر از اتریش در بیارم .... خاله هام دخترخاله هام اونجان می گن وضعیت خوبه . من آلمانی رو تا حدA1 خوندم. تصمیم دارم ارشدم رو بگیرم بعد اگر بتونم برای دکتری برم.اینجا بدترین بدآموزی ها رو داره بدترین جا برای رشد کردن یه بچه س .استادمون تو دانشگاه دخترشو پارسال آورد ایران تا پارسال کانادا خونده بود الان مادرش می گه انقدر مسائل غیر اخلاقی تو مدرسه هست من وحشت دارم که بخیر بگذره دوران دبیرستان این بچه ! جمهوری مردم رو گرسنه ی جنسی بار آورده و این باعث خیلی مسائله من خودمم بچگی قربانی تجاوز جنسی بودم و نمی دونستم چیه آگاهی ای در کار نبود ولی الان آگاهی در حد لالیگا بچه ها بیش از حد آگاهی دارن از طرفی دوس دارم ازدواج کنم از طرفی با ۵ تا طلاق تو خانواده که یکیش مامان بابام بودن چشمم ترسیده فقط فکر درسم دیدم شما ۳۰ ازدواج کردید به خودم امیدوار شدم !

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 03:25

جایی که عکس گرفتین و لباس و ژستتون عکس رو کامل کرده

من نه خودم عروس شدم تازه بخت بقیه رم بستم! دو مورد پیش اومد یکی دانشجوی دکتری دانشگاه خودمون بود همشهری هم بود یک سال خودشو پر پر کرد جوابشو دادم حتی حاضر شدم باهاش دوست شم ولی هی تیکه های جنسی و رکیک می انداخت و با این که می دید خوشم نمیاد ادامه می داد منم جوابشو ندادم بعد یه سال پیام داد گفت دلم برات‌تنگ شده گفتم اول به من بگو شما همسر می خوای یا دوست دختر گفت خودت می دونی شرایط ازدواج ندارم !!!!مردک سه تا کتاب نوشته کلکسیونر سکه س پولدار هم هست خانواده هم داره کدوم بخش آمادگی رو نداره؟؟منم گفتم ببخشید دوس دختر کسی نمی شم! باز یکی دیگه رسید گفت یه مدت دوس باشیم اخلاقامون خورد میام جلو گفتم نه این شماره بابام خودت می دونی دیگه. و اونم رفت که رفت. الان همه فقط دوست دختر می خوان یه کمی هم تیپ خانواده ماس که باعث میشه آدم حسابی پا پیش نذاره !معتاد محل منو برای پسرش خواستگاری کرده بود ! دقیقا مثل ماتیلدا هستم در کتاب رولد دال!

باید از عکاس تشکر کنیم و محیط زیبای شهر
مطمئن باش به وقتش همه چیز درست میشه و بهترین همسر رو پیدا می کنی.

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 03:13

راستی کامنتی که گفتین وقت کردین خوندینش تاییدش کردین هم تایید نکردین

کدوم کامنت؟
من همه رو تایید کردم جز این ۲ تایی که الان فرستادی

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 03:10

واقعا ایران ماندگار شدین؟؟ چرا ایران.... بدبختی و دوراهی اینه که آدم نه می تونه اینجا دوام بیاره.... مسائل خروج و شهروند درجه دو بودن هم کم نیست.... حالا دو رگه بودن نمی دونم چه حالی داره اینو شما می دونید ولی از داستانایی که در درس شورت استوری دانشگاه از جومپالاهیری و نمایشنامه هایی که از هنری ایبسن مثل خانه ی عروسک خوندیم فکر می کنم اونم سخت باشه من خودم دو رگه تُرک و رشتی ام دچار تضاد فرهنگی میشم گاهی چه برسه دو رگه از دو کشور متفاوت ! الان ما تُرک سنتی هست تیپ خانواده مون و ساکن تهرانیم فامیل به زور می خوان خودشونو تهرانی نشون بدن مثلا مادربزرگم وقتی بهش گفتم یه پسری می گه مدتی دوست باشیم بعد ازدواج بهم گفت برو باهاش دوست شو بگرد همه همینجوری ان دیگه!!! با مثلا ممانعت به عمل میارن از ترکی یاد گرفتن توسط ما !دو رگه بودنم بی دردسر نیست....شایدم من زیادی فکر می کنم !

فعلا تو ایران زندگی می کنیم ولی فکر نمی کنم برای همیشه ایران بمونیم.
من بیشتر از ۲ رگه هستم، چون پدرم المانی هست و مادرم ایرانی و اتریشی
ماه اول شروع زندگیم تو ایران خیلی سخت بود ولی زود ادابپته کردم خودم رو، مازیار خیلی کمکم کرد، بقیه اش اسون بود.
البته این رو هم باید بگم که مردم ایران خوب با من برخورد می کنن و میتونم راحت خودمو تو جامعه قرار بدم ولی تو المان اکثر افرادی که وارد میشن و زبان المانی بلد نیستن خیلی عذاب می کشند، وارد کردن خودشون به جامعه خیلی سخت میشه. از طرفی مشکلات پناهنده ها و ازار و اذیت هاشون مردم المانو خسته کرده و این هم برای مهاجران خیلی خوب نیست.
اگر کسی دوست داره به المان یا اتریش یا هلند مهاجرت کنه حداقل زبان المانی رو تا سطح A2 مسلط باشه، در این صورت خیلی راحت تر تو جامعه وارد میشه.

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:58

در واقع رمز قحطی بوده احتمالا
اولین چیزی که به ذهنم رسیده رو رمز گذاشتم :))))

عجب

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:56

ای جاااان چه عروس خانوم نااااازی چه لباس نااااازی دنباله ش خیلی قشنگه کاش بودم اون دسته گل رو پرت می کردین می گرفتم بعدی من بودم.۱۴ سالگی یعنی۹سال پیش دخترخاله م گل عروسیشو من گرفتم تا الان نه من عروس شدم نه بقیه دخترا!
کجا بود عروسیتون؟

مرسی عزیزم
گل من دست یکی از دوستان مرد افتاد، بعد از مدتی هم ازدواج کردش تو که فقط ۲۲ سالته، هنوز کلی وقت داری تا زندگی کنی و خوش بگذرونی و سر وقتش هم عروس میشی
عروسیمون تو المان بود، البته شهر خودم نبودش

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:45

خوشحالم ملال آور نبود !

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:41

والا نمی دونم بلاگ اسکای چرا باهام اینجور می کنه اون دفعه هم که یادتونه پیام خالی از طرفم اومد....در مملکت اسلام همه چیز همینجوری رو رواله دیگه
اون دفعه هم یه آرشیو مقالات ترجمه و ادبیات که با زحمت جمع کرده بودم در یک وبلاگ رو بلاگفا پاکش کرد یه آبم روش خورد !

اره یادمه، از اینترنت که خیلی ناراحتم فکر کن جواب کامنت می نویسی، پست می نویسی بعد یکهو بدون دلیل اینترنت قطع و همه چیز پاک میشه
خیلی سخته، تازه اکثر سایت ها و اپ ها هم فیلترن

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:33

پس احتمالا پیام طولانی ای که کامل انگلیسی نوشته بودم هم نیومده....

کامنت انگلیسیت هم طولانی نبودش
الان وقت کردم و پاسخ دادم و تایید کردمش.

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:32

پیام من نصفه رفت!!!!دنباله ش نوشته بودم که من مذهبی نیستم و اگر احساس ناامنی نبود هرگز چادر سر نمی کردم و یک ساله چادر رو کنار گذاشتم بعد ۶ سال!!!چرا بلاگ اسکای با من اینجوری می کنه نمی دونم !

من همه کامنت هارو تایید می کنم جز اونهایی که خصوصی هستش
اشکالی نداره گلم، ناراحت نباش

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 02:11

لطف می دارید چشاتون خوشگل می بینه

خوشگل خانم

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 01:10 http://www.kharnebesht.blogsky.com

دینا جون یه عکس از خودم وبلاگم گذاشتم
صبح ورش می دارم اما

دیدم عکست رو خوشگل خانم
فکر نمی کردم مذهبی باشی

نسیم چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت 00:36 http://www.kharnebesht.blogsky.com

خوش به حالتون شما که خوبه با آقای همسر هستینیه عالمه خوش بگذره بهتون
منم از ۹ صبح تا ۷ شب میرم کتابخونه برای کنکور آماده شم
فقط بدیش اینه خانواده ما یه ورژن بی شعوری هستن که از ۱۰ شب میان و تا ۵ صبح بیدارن و حرافی می کنن جوری که صدا از airmuffرد میشه

ما هم کلی کار داریم که باید انجام بدیم

نسیم سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 23:00 http://www.kharnebesht.blogsky.com

واقعا متاسفم....شانس نداریم.... من کشیک های هلال احمرم لغو شد .... قراره بمونیم خونه گویا

شانس داریم ولی مازیار نمی خواست
از خونه موندن لذت می بریم و به کارهامون می رسیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد