من اینجارو کلا فراموش کرده بودم
سلام
من اومدم.
فکر می کردم تو مرخصی زایمان میتونم کلی پست بنویسم ولی نشد، سرم خیلی شلوغ هست.
نگهداری نوزاد خیلی کار سختیه
شارلوت من این هفته دو ماهش شد، این ۸ هفته زندگی من و ماز خیلی متفاوت شده از قبل
هم خیلی نزدیک شدیم، هم خیلی دور
خیلی تغییر کردیم، هر دومون
شارلوت
http://s9.picofile.com/file/8316496934/20180112_044303.png
من و شارلوت، همیشه تو بغل من کلی حرف میزنیم با هم تا دخترم تصمیم بگیره بخوابه
http://s9.picofile.com/file/8316496942/20180112_044330
نمیدونم چرا نمیشه عکس قرار داد
بعدا کلی عکس میگذارم.
میخواستم از خبرهای خوب بنویسم اما خیلی ناراحتم برای زلزله
عکسها دلمو به درد اورد بخصوص عکسی که نوزادی بغل مادرش فوت شده بود.
الان تازه اون حس رو می فهمم چون شارلوت رو بغل می کنم.
شارلوت من 12 نومبر به دنیا اومد.
این وبلاگ رو برای این زده بودم که از تجربیاتم بنویسم؛ مشکلات بیمارانم، تجربیاتم توی ایران
ولی تنبلی کردم و ننوشتم، اتفاقات جالبی که هر روز اتفاق میافته رو ننوشتم. از دست خودم ناراحتم