مرداهنی

صبح من خونه رو مرتب کردم و مازیار ناهار درست کرد، دستپختش تو غذاهای ایرانی خیلی خوبه.

بعد یکم به ایمیل هام رسیدم و مرتبشون کردم، چندین ایمیل برای اساتید و خانواده ام و دوستم فرستادم. بیلیتمو برای ۱۹ فوریه بوک کردم.

الان مشغول مرتب کردن و بررسی پوشه های اطلاعاتی بیمارانم هستم، به غیر از بررسی جزیی و تک تک اونها وقتی اونهارو به صورت کلی و کنار هم بررسی می کنیم،نتایج هیجان انگیزی رو به من میده. تو این مدت کوتاه که بیشتر کارم با کودکان بوده، قشنگ میشه مشکلات روحی بچه هارو از سنین خیلی پایین دید و این خیلی خطرناکه  عجیبه وقتی نتایجمو به مازیار میگم، اون میگه خیلی سخت می گیری. شایدم من دارم با یه مرداهنی زندگی میکنم.

نظرات 7 + ارسال نظر
نسیم جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 04:34 http://www.kharnebesht.blogsky.com

بله شما راست می گین اگه کسی بچه ش رو ببره جلسات روات کاوی واقعا هنین کریستاله بچه معصوم که شما گفتین.
مادربزرگ فحش میده چون زورش می رسه !منطق خانواده ی ایرانی مخصوصا از نوع سنتی تُرک !من بی محلی می کنم چون پرروام و بی ادب و با این قضیه مشکلی هم ندارم. بی ادب و پررو بودن بهتر از کیسه بوکس بودن.خداوند ایرماف رو هم برای همین روزا آفریده ☺

حتی بزرگترهام مثل کریستالن، خیلی شکننده هستند ولی خیلی هاشون تو قالب یه فرد سخت فرو می رن.
بازهم دلیل فحش دادن رو متوجه نمیشم؟ مگه داری کار بدی می کنی؟

نسیم پنج‌شنبه 19 اسفند 1395 ساعت 10:50 http://www.kharnebesht.blogsky.com

بچه های ایرانی پوست کلفت شدن رفیق
تصور کن یه دختر ۲۲ساله ای و تصمیم گرفتی کیک بخارپز درست کنی برای هزارمین بار بار .از بد قضیه خونه مادربزرگت زندگی می کنی.میاد بالا سرت شروع می کنه فحش دادن اونم با مشتقات کلمه کُپَک(به ترکی یعنی سگ)واکنش نشون نمی دی اونم اشکش در میاد میره خونه پسرش طبقه پایین با گریه ی هارهار. این است خاصیت یک ایرانی غیور چشم سفید خخخخخ

به نظرم بچه ها در ظاهر پوست کلفت شدن ولی وقتی میری درونشون مثل کریستال شکننده اند و تاثیر شکسته ها در اینده دیده میشه.
چرا مادربزرگ باید فحش بده؟

فرزانه شنبه 23 بهمن 1395 ساعت 16:02 http://baghanar.blogsky.com/

پس شما روانپزشک هستید . بسیار هم عالی
در مورد حرفی که همسرتون زده موافقم ما خانوم ها سخت گیر تریم چون از جزیی ترین مسایل به راحتی نمی گذریم . حالا این دیدگاه کل نگر خوبه یا جز نگر فکر می کنم بستگی به شرایط داره و نمی شه گفت مطلقا یکی خوب و دیگری بده

بله، روانپزشکم.
منم با نظرتون موافقم

بهارخانم جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 22:09

به به پس شما روانپزشکین ... چه عالی ... پس دیگه واقعا خوشحال میشم نظرتونو در مورد پست اخرم بدونم ...
از آشنایی با شما خوشبختم

حتما فردا میام و نظرم رو برات می نویسم.
منم از اشنایی باهات خوشحالم دوست گلم

لبخند ماه جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 21:13 http://Www.labkhandemaah.blogsky.com

سلام بر دوست روانپزشکم.
خوشحالم از حضورت در لبخند ماه و آشنایی با شما

سلام عزیزدلم
منم از اشنایی باهات خیلی خوشحالم

nona جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 20:50 http://gojigoji.blogsky.com

ناراحت نباش...مردا کم تر احساساتی میشن نسبت ب اطراف...بعضی وقتا خودتم نمیبینن...بعضی وقتا خیلی بدن

ناراحت نیستم ولی موضوع واقعا مهمیه که مازیار خیلی بی تفاوت بهش واکنش نشون میده مازیار ادم خوبیه.

:) جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 20:39 http://my-netbook.blogsky.com

راستش من هم میخواستم برم مدرسه استثنایی یه مدت رفتار بچه ها رو زیر نظر بگیرم رشتم علوم تربیتی هست ولی خوب قسمت نشد میتونم رشته تحصیلی ات رو بپرسم؟ بذار اول من حدس بزنم روان شناسی :)درسته؟

جالبه ولی کار با بچه های استثنایی واقعا مشکله.
من روانپزشکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد